نگرانی آمریکا از واکنش گروههای مقاومت به تشدید حملات تلآویو علیه غزه
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۶۳۵۰۰
یک رسانه انگلیسی در گزارشی درباره ترس آمریکا از واکنش محور مقاومت به تشدید حملات علیه غزه نوشت: تصمیم پنتاگون برای استقرار تسلیحات دفاعی مضاعف در پایگاههای آمریکا در خاورمیانه پس از آن اتفاق افتاد که با آغاز عملیات طوفان الاقصی از ۱۷ اکتبر، مواضع واشنگتن در این منطقه مکرراً مورد حمله واقع شده و دهها نظامی آمریکایی مجروح شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آمریکا میگوید تأخیر در حمله زمینی رژیم صهیونیستی به نوار غزه که به ادعای مقامات این رژیم با هدف ازبینبردن حماس انجام میشود، به دلیل اختلافنظرهای موجود در تشکیلات نظامی رژیم صهیونیستی اتفاق افتاده است. «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا اخیرا در پاسخ به این پرسش که آیا واشنگتن موجب بهتعویقافتادن عملیات زمینی صهیونیستها شده، گفت: «اسرائیلیها خودشان در این باره تصمیمگیری میکنند.»
روزنامه فایننشال تایمز مدعی شده «مقامات و استراتژیستهای نظامی واشنگتن از این وقفه استقبال کردهاند. آنها میگویند که این تأخیر به آمریکا فرصت داده تا سامانههای پدافند هوایی، کارکنان مضاعف و کشتیهای جنگی بیشتری به منطقه بفرستد تا از پایگاههای خود حفاظت کرده و در میانه داغشدن تنشها در منطقه، قدرت بازدارندگی خود را در برابر حملات احتمالی ایران افزایش دهد».
ژنرال «فرانک مککنزی» فرمانده سابق سازمان تروریستی سنتکام میگوید: با افزایش نیروها و تقویت اسرائیل، کار ما در پسزدن این حملات راحتتر میشود. زمان در اینجا به نفع ماست.
فایننشال تایمز نوشته آمریکا توانسته با استقرار دو ناوگروه خود در دریای مدیترانه ایران را از مداخله مستقیم در این جنگ منصرف کند، اما واشنگتن هنوز هم گروههای مقاومت منطقه را تهدیدی چشمگیر علیه خود میداند.
پیشتر نیویورکتایمز نوشته بود تحلیلگران در این که پیام دولت آمریکا مبنی بر بازدازندگی در برابر ایران واقعا منتقل شده و اثری گذاشته باشد، تردید دارند. آنها میگویند این که بایدن مجبور شده است ناوگروه دوم را اعزام کند، نشان میدهد که اعزام اولی پاسخ مورد انتظار یا مطلوب واشنگتن از ایران را در پی نداشته است.
یک مقام ارشد آمریکایی میگوید: این وضعیت نگرانکننده است. نشانهها حاکی از آن است که گروههایی در منطقه قصد تشدید تنش را دارند و به همین دلیل است که ما نهتنها حضور نظامی خود را در منطقه افزایش دادهایم؛ بلکه این مسئله را علناً اعلام کردهایم.
همچنین بسیاری از مقامات آمریکایی نگران مداخله حزبالله هستند. این جنبش مقاومت و رژیم صهیونیستی از آغاز عملیات طوفان الاقصی حملات پراکندهای به مواضع یکدیگر در دو سوی مرز لبنان و سرزمینهای اشغالی انجام دادهاند؛ اما ظاهراً هر دو طرف تا امروز از ورود به یک درگیری تمامعیار اجتناب کردهاند.
این در حالی است که برخی رسانهها احتمال وقوع درگیری مستقیم میان حزبالله و رژیم صهیونیستی را بالا دانسته و به توانایی موشکی حزبالله برای هدف قراردادن تمامی مناطق تحت اشغال رژیم صهیونیستی اشاره کردهاند.
رسانه انگلیسی خبر داده در اوایل هفته جاری پایگاه آمریکایی «عینالاسد» در غرب عراق و همچنین پادگان «التنف» در سوریه هدف حملات راکتی قرار گرفتند. همچنین برخی گروههای مقاومت منطقه از عراق به نزدیکی مرز سرزمینهای اشغالی در غرب سوریه نقلمکان کرده و موجب نگرانی مضاعف مقامات آمریکایی شدهاند.
به گفته مقامات آمریکایی، تحرکات گروههای مقاومت از احتمال تشدید وخامت اوضاع حتی پیش از آغاز حمله صهیونیستها نشان دارد. در گزارش فایننشال تایمز آمده است: آمریکا و متحدانش در موضعی آسیبپذیر قرار دارند.
«جیم ریش» عضو مجلس سنای آمریکا و ارشدترین مقام جمهوریخواه در کمیته روابط خارجه سنای این کشور میگوید: به نظر میآید که ایران قصد ندارد مستقیماً با ما درگیر شود و مطمئناً ما هم نمیخواهیم با آنها درگیر شویم.
با این حال، مقامات آمریکایی نگران فعالیت گروههای مقاومت منطقه هستند؛ گروههایی که غرب برخی از آنها را وابسته به ایران میداند. به گفته یک مقام آمریکایی، این گروهها از ۱۷ اکتبر تا امروز دستکم ۱۲ حمله به پایگاهها و نیروهای آمریکایی در منطقه انجام دادهاند.
این در حالی است که به اذعان مقامات آمریکایی «یک تفکر غالب در منطقه وجود دارد و آن هم این است که آمریکا تا حدی حملات این گروهها را بیپاسخ خواهد گذاشت؛ زیرا واشنگتن بیم آن دارد که اگر به این حملات واکنش شدیدی نشان دهد، دوباره درگیر یک جنگ چند ساله مانند جنگهای عراق و افغانستان شود.»
310310
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1829229منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه حماس طوفان الاقصی مقامات آمریکایی گروه های مقاومت رژیم صهیونیستی گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۶۳۵۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.